یلدا:

شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم‌کره شمالی زمین است. این شب به هنگام غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در ۱ دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می‌شود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام این شب را جشن می‌گیرند.

این شب در نیم‌کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن شب به بعد طول روز بیش‌تر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود.  

 

 پس: 

یلداتون مبارک

ادامه مطلب ...

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید:

در زمستانی سرد 

 با دلی رفته ز دست 

 زیر لب می خوانم 

 کاش می شد به تو گفت که تو تنها سخن شعر منی 

 تو نرو دور نشو از بر من  

تو بمان تا که نمیرد دل من 

 بس که دیوار دلم کوتاه است هر که از کوچه تنهایی من می گذرد به هوای هوسی هم که شده 

 سرکی می کشد و می گذرد. 

مطالعش ضرری نداره:

 

دعای دختران مجرد:
اللهم نزلنا جوانک الرشید، الغنى و الصاحب المدرک و بالخصوص المسکن الگنده!
راکب زانتیا.
مطیع الامر.

لا خواهر و لا مادر.
متخصص الطبخ الغذاء لذیذ و النظافت المنزل و ماهر بالتعویضة الکهنة الطفل الصغیر.
الخاصه: الزن ذلیلا
آمین یا رب العالمین .......!
بده منتظریم .................!
 
دعای پسرهای مجرد:
الهم نزلنا حوریاً تک دانه و هیکل توپ (خدایا منو به خاطر این درخواست سنگینم ببخش)...!
 کم توقعا...!
السّن الصغیرا...!
I Need  لا کوزه ترشی...!
الوضع المالی.... عالی و جهیزیتها کاملةُ...!
و والدینها رو به موتا، ترجیحاً لا خواهر و مادر و پدر و کلهم فک و فامیلا...!
الچشم البسته (لا آفتاب مهتاب دیده)...!
کدبانوا فی الامور المنزل (همه جور چیزا)...!
١٨٠% مطیع الامر، لا چون و چرا و تسلیماً لخشمنا...!
قویاً فی تحمل بوی جوراب و الغیر چیزها...!
یا رب اعطینا الیک For Me فوری.

یادداشت:

 

هرگز در نمایشنامه ای که دیگران نوشته اند بازی نخواهم کرد. من خود اصول بازی را می نویسم و می دانم هر جا که ژرفترین درداست عظیم ترین آموزش را به همراه دارد چونانکه درنظر آنانکه پروازرا نمی دانند هر چقدر اوج بگیری کوچکتر به نظر خواهی رسید.

خواب

  

روزی مردی خواب عجیبی دید. دید که پیش فرشته هاست
وبه کارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود،دسته بزرگی از
فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی
را که توسط پیک ها از زمین می رسند،باز می کنند وآنها را
داخل جعبه می گذارند.مرد از فرشته ای پرسید شما چه کار
می کنید؟فرشته درحالی که داشت نامه یی را باز می کرد،
گفت اینجا بخش دریافت است وما دعاها وتقاضاهای مردم
از خداوند را تحویل می گیریم.مرد کمی جلوتر رفت.باز تعدادی
از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و
آنها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.مرد پرسیدشماها
چه کار می کنید؟یکی از فرشتگان با عجله گفت اینجا بخش
ارسال است،ما الطاف ورحمت های خداوند را برای بندگان به
زمین می فرستیم.مرد کمی جلوتر رفت ویک فرشته را دید که
بیکار نشسته است.با تعجب از فرشته پرسید شما چرا بیکارید؟
فرشته جواب داد اینجا بخش تصدیق جواب است.مردمی که
دعاهایشان مستجاب شده،باید جواب بفرستند ولی فقط
عده بسیار کمی جواب می دهند.مرد از فرشته پرسید مردم
چگونه می توانند جواب بفرستند؟فرشته پاسخ دادبسیار ساده،
فقط کافیست بگویند              
خدایا شکر 
 
یه دعای کوچولو: 
خدایا ، آنکه در تنها ترین تنهاییم ، تنهای تنهایم گذاشت، مر تو در تنها ترین تنهاییش ، تنهای تنهاش نذار.

نشونی:

 

من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم: درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو! کلبه ی غریبی ام را پیدا کن، کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا می یابی 

 

و بدان :

 آنگاه که ضربه های تیشه زندگی را بر ریشه آرزوهایت حس میکنی؛ به خاطر بیاور که زیبایی شهاب ها از شکستن قلب ستارگان است.

یه نصیحت:

زمانی که فکر می کنی تو هفت تا آسمون یه ستاره هم نداری یکی یه گوشه دنیا هست که واسه دیدنت لحظه شماری می کنه که شاید اون یه نفر ...   

 

ویلیام شکسپیر

 


مشاعره:

 

حافظ: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند بخارا را

صائب تبریزی: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را

هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

شهریار: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را

هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را

سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند

نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را

 

محمد عیادزاده: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را

نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را

مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟

و خال هندویش دیگرندارد ارزشی اصلاً

که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را

نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پا ها را

فقط می خواستند این ها، بگیرند وقت ما ها را.....؟؟؟