حالا جون من یه جک بخونین:

دو نفر مست و پاتیل آخر شب راهی خانه شان بودند که وارد یک کوچه بن بست شدند و رسیدند ته کوچه. اولی به دومی گفت بیا دیوار رو هل بدیم و بریم جلو! کت هاشان را در آورند و گذاشتند کنار دیوار و شروع کردن دیوار را فشار دادند... دزدی رسید و آنها را سرگرم دید... کت هاشان را برداشت و رفت. بعد از چند دقیقه ای یکی از آنها نگاه کرد و دید از کت هاشان خبری نیست. رو کرد به رفیقش وگفت خیلی جلو رفتیم. بهتره برگردیم و کت هامان را بیاوریم


دوستی برام اس ام اس زده پرسیده : میدونی بهترین یونجه مال کجاست ؟ براش نوشتم : نه نمیدونم .......برام نوشته مشکلی نیست از یه گاو دیگه میپرسم ...:| ..؟!!!!! یعنی یه همچین دوستان جان بر کفی داریم ما ....
***  مردها مهربانند و زنها خود خواه! دلیلش هم اینه که خیلی از زنها حاضر نیستند به مردی که نمیشناسند کمک کنند ولی مردها حاضرند حتی واسه زنهای غریبه هم بمیرن!!! چقدر این مردها آقان...
***  طرف اومده با عصبانیت می گه این یارو زبون آدمیزاد حالیش نمیشه بیا تو باهاش حرف بزن ... نفهمیدم داره به من فحش میده یا به یارو ؟؟؟
***  سوالات رایج مربوط به موبایل: سال 76 : آنتن دهی ش چطوره؟ سال 79 : چقدر شارژ نگه میداره؟ سال 82 : دوربینم داره؟ سال 85 : دوربینش چند مگا پیکسله؟ صداش چطوره؟ سال 88 : تاچه؟ یا از این معمولیاس؟ سال 91 : اندرویده؟ سال 94 : هوشمنده؟ یا معمولیه؟سال 97 : اخلاقش چطوره؟! سال 1400: درکت میکـنـه ؟! یا نه؟ سال 1403: به اندازۀ کافی بهت توجه میکنـه؟ یا میخوای باهاش به هم بزنی؟ ***  من با این سن و سالم هنوز یه وقتایی از تاریکی میترسم! بعد برادر زاده ی 7 ساله م توی تاریکی نشسته، بهش میگم: تو تاریکی چه کار میکنی؟ میگه دارم با روحِ اجسام ارتباط برقرار میکنم !! اینا بچه نیستن دایناسورن :|
***  هنر خلاقانه با تراشه های مداد

***  یه بار عاشق شده بودم رفتم تو اتاق درو رو خودم بستم... بعد یه ساعت صدام کردن که بیا شام بخور داره سرد میشه ! گفتم من دیگه هیچی نمیخورم ، میخوام بمیــــــــرم :( گفتن : شام ماکارونیه ، ته دیگ سیب زمینی هم داره که دوس داری ... یــَــنــی از ماکارونی بیشتر دوســـش داشتی !؟ لـامصبـــــا نقطـــه ضعـــفِ منـــو پیـــدا کــــرده بـــودن :| ***  سلامتی پنگوئن که یه ذره قد داره، اما بازم لاتی راه میره .... ***  یادش به خیر زمانی که راهنمایی بودیم یه دبیر داشتیم هر موقع از دست ما عصبانی میشد میگفت: گوساله ها خجالت بکشید من جای پدرتون هستم!
***  تو مترو داری اس ام اس می دی باید بابغل دستیت حتمن مشورت کنی !! چون اونم در جریانه کامل...بالخره دوتا عقل بهتر کار می کنه !!! ***  یکی از رفقا سوغاتی شورت ۴۰ دلاری واسم آورده! موندم میخوام برم عروسی، رو شلوار بپوشمش یا زیر!
***  یکی از حسرت های بچگیم خون دماغ شدن بود ! خیلی حس و ژست باکلاسی بود . . . همه بهت توجه می کردن در حد شهید زنده !
*** اگر مردی ، بیا ایران و زن باش...!!!
***
جام جم اذان لس آنجلس پخش میکرد، بابا بزرگم خونه مون بود،پرسید: اذانه اهوازه؟ گفتم نه بابا! لس آنجلسه! میگه :همین دیگه! اگه شعور داشتی با اذان شوخی نمیکردی ..!
***  از قلبم پرسیدم:چه کنم وقتى دلم تنگ است و دستم کوتاه؟ جواب داد:من کارم خونرسانى به بدنه،از من شِر و ور نپرس!! ***  به بابا میگم می‌خوام برم سمت گیاهخواری، نظرت چیه؟! بابام: آفرین، خیلی هم خوبه، مگه تو چیت از بـُـز کمتره؟!!
***  آقا رفته بوده شیروانی رو که پوسیده بوده تعمیر کنه که با یک سورپرایز مواجه میشه!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد